به گزارش جام جم آنلاین ، بانک سرمایه متمول در صدر است و سارویه بی پول در آستانه انحلال. پیکان تازه جان گرفته است و می خواهد به بانک سرمایه برسد و شهرداری تبریز بدون باخت و با پیروزی های متوالی می تازد. رعدپدافند کاشان هم دیدارهایش را یکی پس از دیگری می بازد. به کیفیت فنی لیگ کاری نداریم. همه چیز خوب است. اما حاشیه ها… امان از حاشیه ها…. چقدر می توانیم از حاشیه ها بگوییم؟ حاشیه ها زیاد است. البته باید تاکید شود بازیکن، مربی و مدیر اخلاق مدار در این والیبال زیاد است اما حاشیه سازان اگر بخواهند همه چیز را تحت تاثیر قرار می دهند. بد نیست برخی حاشیه های والیبال و مرتبط با والیبال را مرور کنیم:

فحاشی های معمولی در والیبال

نفرت پراکنی این روزهای والیبال تا جایی پیش می رود که چند کارشناس، مفسر ، گزارشگر و خبرنگار والیبال باید تهدید شوند. پس از آن تهدیدها، مصاحبه ای هم با جواد محتشمیان گزارشگر و مفسر سپید مو و با تجربه انجام می دهیم. انتشار مصاحبه کمی پس از اتفاقات او مربوط به اظهار نظر درباره سن و سال پوریا یلی 18 ساله در یکی از گزارش هایش است. او که تحت فشار قرار گرفته در مصاحبه خود صحبتی از آن اتفاق به میان نمی آورد و فقط به داستان گزارشگر شدن خود می پردازد.

انتشار مصاحبه همان و بالا گرفتن تهدیدها همان. برخی صفحات والیبالی اینستاگرامی که کاری جز نفرت پراکنی و فحاشی ندارند پایگاهی برای آغاز این حواشی هستند. مگر اینجا فوتبال است؟ حتی در فوتبال هم که بازخوردهای بسیار وسیع تری دارد و محبوبیتش بسیار زیادتر چنین اتفاقاتی دیده نمی شود. تهدید به خاطر یک مصاحبه؟ به این جمله توجه کنید: «اگر شما را دفعه بعد در جایگاه خبرنگاران ببینیم نارنجک طرف شما پرتاب می کنیم». این عین عبارتی است که در قالب آی دی های مختلف بدون نام واضح و مشخص به دایرکت اینستاگرام یک خبرنگار مدام ارسال می شود. یکی دیگر می آید به گونه ای نامعقول تر تهدید می کند. کانال ها و پیج های نفرت پراکن هم مدام از نقش سیاه مافیای رسانه ها بر والیبال می گویند و اینکه رسانه ها در پی خراب کردن نام ستاره هایی مثل معروف هستند. انگار نه انگار که حتی بزرگ ترین سوپراستارهای والیبال ایران یعنی سعید معروف و رفقا همین شهرت را مدیون زحمات بی منت و بی مزد رسانه ها هستند. بدون رسانه ها چه کسی ستاره های والیبال را می شناخت؟ آنها حتی در محله خودشان هم شناخته شده نبودند. اما حالا رسانه ها تبدیل به مافیای سیاه شده اند. آرام بگیرید، اینجا والیبال است. این همه جوگیری فایده ای ندارد. والیبال ، والیبال است. نه بیشتر. والیبال چیزی نیست جز یک ورزش. اینکه شما در ذهن خود نیازمند اسطوره سازی هستید و باید یک بازیکن را قدیسه خود قرار بدهید مشکل خودتان است، مشکلی مربوط به کمبودهای روحی و روانی. به خاطر این ورزش و ستاره های شکم سیرش کسی را تهدید نکنید. اگر هم تهدید می کنید منتظر باشید که پلیس فتا در حال پیگیری همه تهدیدهاست. (پلیس فتا حواسش به همه چیز هست!!!!)

این ستاره ها را خاموش کنید

آقای ستاره باید خاموش شود. چرا؟ چون به اندازه کافی در این والیبال شهرت ، موفقیت و ثروت به دست آورده است. حالا کم کم باید کنار برود. جای خود را به جوان ترهایی بدهد که اگر کمی بیشتر تجربه کسب کنند آنها هم ستاره می شوند. اما متاسفانه ستاره قانع نیست. در تمرینات تیمش بددهانی می کند. برای دیگران تعیین تکلیف می کند. برای سرمربی خود تصمیم گیری می کند. قراردادش هم که سر به فلک می زند. ورزش ستاره پرور و ستاره سالار حالا اینجا و در والیبال هم مقهور شده است، مقهور بازیکنی که حد و حدود را نمی داند و به پشتوانه شهرتی که رسانه ها برایش ساخته اند می تازد و دلبری می کند. پیج های حامی این ستاره و امثال او نیز فحاشی و تمسخر و توهین به این و آن را بهترین راه برای حمایت از ستاره محبوب خود می دانند! اما ستاره ها رفتنی اند. یک روز می روند. همانطور که افتخاراتشان در یاد می ماند (تضمینی هم در اینباره نیست) قطعا این قلدری ها و این حرکت های زشت حساب شده نیز در کارنامه آنها ثبت می شود.

حاشیه های بی پایان

تیم منحل می شود، بدهی دارد، بازیکنان می روند و برمی گردند. مربیان هم می روند و می آیند. هیچ چیز مشخص نیست. پس از ماجراهای گنبد و اسپانسرش حالا نوبت به سارویه رسیده است. سایه شوم انحلال همه جا دیده می شود. چک برگشت می خورد، بازیکن می خواهد شکایت کند. بازیکن خارجی بی نهایت بی کیفیت و سن بالا به تمرینات می آورند. بازیکن جوان و با کیفیت را جواب می کنند تا بازیکن پا به سن گذاشته جولان بدهد. مربی از اینکه بازیکن احترامش را نگه نمی دارد ناراحت و دلخور است.

فصل به فصل اوضاع بدتر می شود. این فصل بدتر است چون جسارت را به جایی رسانده اند که حالا خبرنگار هم تهدید می شود. حاشیه ها تمام نمی شود. سوال مهم این است؛ چه کسی به این حاشیه سازان تا این اندازه میدان داد…..؟! چه کسی آنها را ساکت می کند؟ پاسخ به سوال اول را می دانیم اما سوال دوم را خیر!