?اگر اتفاقات انتخابات شورای شهر بندرعباس و پسامدهای آن را در کنار مباحث مطرح شده درباره انتخاب شهردار بگذاریم، از نقدهایی که با کنایه از شهردار مطرح شد و اعضایی که با حمایت یا معرفی کاندیداهای رقیب به نوعی از نقدها حمایت کردند و در نهایت همان اعضا با اجماع شهردار را تثبیت کردند.?همه این ماجراها نشان می‌دهد که آنچه اتفاق افتاده قابل‌مقایسه با روند حاکم بر شهرهای دیگر یا نظام کلی حاکم بر کشور نیست و نه می‌توان نوعی انتخاب را سیاسی – جناحی تلقی کرد؛ چنان‌که در پیروزی لیستی برخی شهرهای بزرگ همچون تهران، مشهد و یا اصفهان شاهد بودیم و در نتیجه انتخاب شهردار هم در تداوم این رفتار سیاسی بود.?از سوی دیگر نمی‌توان این فرآیند را قومی یا مذهبی تلقی نمود، چنان‌که می‌توان در شهرها یا روستاهایی که دارای دسته‌بندی قومی هستند مشاهده کرد.
?حتا این فرآیند را نمی‌توان شیوه‌ای ترکیبی و دموکراتیک در منظر مفهوم تلقی کرد اگرچه نمای شکلی آن کاملا دموکراتیک است اما در فرآیند دموکراتیک تقسیم‌بندی‌های گفتمانی که اهداف و برنامه‌ای را رهبری می‌کنند نوع اجتماع نشان می‌دهد که اعضا نه دارای دسته‌بندی و نه دارای وابستگی فکری – گفتمانی هستند.
?از این‌رو نمی‌توان تحلیل نتایج به دست آمده و کنشی را که کنشگران این عرصه اعم از اهالی شورا، کاندیداهای شهرداری و بازیگران پیدا و پنهان بازی کردند قابل مقایسه و تطبیق با شهرهای دیگر نیست و نظامی کاملا درونی است که از فرآیند موجود و نهفته در آن شکل می گیرد.?(ماجرا را از زمان ثبت‌نام و تبلیغات انتخابات در نظر بگیرید) هرچه از ثبت‌نام تا روزهای نتایج و کاندیداهای شهرداری پیش می‌آییم “حلقه‌ای قیف‌گونه” شکل می‌گیرد که کنشگران این عرصه را محدودتر می‌سازد و در نهایت بازیگران اصلی تا حدودی پای به میان می‌گذارند که نشان می‌دهد این مجموعه فرآیندی بسته و درونی است که برمبنای افراد پدید آمده است و هیچ گفتمان، برنامه و نگرشی تعیین‌کننده نیست و نمی توان افراد را با نگرش هایشان در یک نظام گفتمانی قرار داد. از این‌رو این بازی بیشتر به “کنش سهامداران یک شرکت سهامی با سهامداران محدود” شبیه می‌شود.?در نهایت هم می‌توان یک گفتمان فردمحور را حاکم دانست. این متمایز بودن بندرعباس از نظام فراگیر ملی این شهر را به یک جزیره مستقل مشابه می‌سازد که کاملا نظامی مستقل دارد و همه فرآیند را از درون خود می‌جوید و کنش‌های بیرونی بر آن چندان تأثیری ندارد.?اگرچه جزیره شامل مهاجرین بسیاری است که تکثر را به آن می‌آورند اما گفتمان مسلط بر آن می‌تواند مستقل از همه تکثرهای میهمان باشد.
اما نکته مهم این است که فرآیند جزیره‌ای که مبتنی بر “گفتمان کدخدامنشی” است به سمت “شهرسازی در معنای فرهنگی و گفتمانی ” آن نمی‌رود.?بندرعباس برای رسیدن به رویکردی فرهنگی – اجتماعی از شهر یا گفتمان‌شهری و شهروندی نیازمند تغییرگفتمانی است که فرآیندساز “مثلث شهروندان، شهر و مدیران شهری” شود.
?تغییر گفتمانی سبب تغییر رویکرد جزیره و نظام قدرت می‌شود و جامعه را قدرتمند می‌سازد، تقویت قدرت جامعه آن را به سوی تمدن‌سازی و شهرشدن در معنای کامل آن می‌برد.

ارسال پاسخ

لطفا نظرتان را وارد کنید!
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید